رمانی که توسط گوستاو فلوبر نوشته شده است. قصه ی زنی که ازدواج می کند و عشق را در آن نمی یابد و سپس خیانت می کند. نه یکبار که دوبار. و در زنا هم عشق را نمی یابد و پس از خستگی از زنا و فساد، به یاد دوران نوجوانی و پاکی معنوی اش می افتد که بین راهبه ها در کلیسا عزلت گزیده بوده است و احساس می کند که عشق واقعی همانجا بوده است و بس .
محتوای این رمان ، تصمیمات گناه آلود زنی است که از یکنواختی ِ زندگی ِ زناشویی به تنگ می آید و برخلاف اغلب زنان هم عصر خود، به این یکنواختی تن نمی دهد و با تصمیماتی که می گیرد ، به طرف شور ِ زندگی چنان می رود که هم خود و هم خانواده اش را بیچاره می کند. تصمیماتی که زندگی را از یکنواختی بیرون می آورند و به هلاکت می کشانند.
برچسب : نویسنده : dshishlika بازدید : 24