آشتی (1)

ساخت وبلاگ

گاهی انسان در خود احساس پوچی و اضطراب می کند. در چنین حالی اگر انسان علت آن را بداند، می تواند آن را رفع کند، وگرنه برای فرار از آن خود را سرگرم و مشغول چیزهای دیگر ساخته، از سرابی به سرابی و از دردی به درد دیگر پناه می برد و از درد ِ درونی و درمان صحیح آن غافل می شود. برای درمان این درد باید بدانیم که ریشۀ اضطراب ها و پوچی ها چیست.

این یک قاعده است که هرگاه انسان به «خود»ش رجوع کند، اگر احساس کند زندگی و کارهایش بیهوده و بی فایده است، دچار پوچی می شود. و همین که این احساس به او دست دهد، اضطرابی در او به وجود می آید که باعث «چه کنم؟ چه کنم؟» او می شود.

اگر عمیقا ارزیابی کنیم؛ ریشۀ احساس پوچی بر می گردد به این که انسان فکر کند خودش برای رسیدن به مقصد و هدفش کافی است، لذا با تکیه بر خود و نظر  ِ استقلالی به خود ، می خواهد امورات خود را ادامه دهد.

خداوند می فرمانید:یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ

ای مردم شما ذاتا فقیرید و ذاتا از خود چیزی ندارید و تنها خداوند غنی و ستوده است.

عاشق اینجور پستهام...
ما را در سایت عاشق اینجور پستهام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshishlika بازدید : 9 تاريخ : جمعه 16 مهر 1395 ساعت: 10:44